JAI NewsRoom مدیریت

زنان باید سکوت خود را بشکنند

04 آذر 1404 | 12:14 •جامعه
زنان باید سکوت خود را بشکنند

چهارم آذرماه برابر با بیست‌وپنجم نوامبر، به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده شده است. هدف از این نامگذاری، ایجاد آگاهی نسبت به اعمال خشونت‌های پیدا و پنهان علیه زنان، تغییر دیدگاه‌های ناقض حقوق برابر و جلوگیری از خشونت علیه زنان است.

گاهی رد انگشت‌ها بر صورت و جای زخم‌ها بر تن می‌ماند، اما در موارد زیادی تحقیرهای روزمره، حذف‌شدن‌های مداوم و کنترل‌های به‌ظاهر بی‌اهمیت، در کنار هم واقعیتی را می‌سازند که کمتر دیده می‌شود و زخم‌های عمیقی بر روح انسان برجای می‌گذارند. زنان بسیاری در جهان خشونت را نه در کبودی‌ها، بلکه در نگاه‌های تحقیرآمیز و سرکوب شخصیتی تجربه می‌کنند.

سازمان ملل متحد، خشونت عليه زنان را يكي از اصلي‌ترين مشكلاتي مي‌شناسد كه سلامت جامعه را به خطر مي‌اندازد و همچنين آن را از موارد نقض حقوق بشر به‌شمار مي‌آورد. تدروس آدهانوم گبریسوس، رئیس سازمان جهانی بهداشت، یکی از قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین بی‌عدالتی‌های بشری را خشونت علیه زنان می‌داند. به گفته او، به‌رغم وضعیت هشداردهنده، اعمال خشونت بر زنان همچنان جزو مسائلی است که زنان را به حاشیه می‌راند و نسبت به آن بی‌توجهی می‌شود.  

چند روز پیش این سازمان آماری تکان‌دهنده را منتشر کرد؛ از هر سه زن در جهان یک نفر مورد خشونت قرار می‌گیرد. این سازمان پیشرفت‌ها در مقابله با خشونت جنسی علیه زنان را کُند خوانده و اعلام کرد: نرخ خشونت جنسی اعمال شده علیه زنان توسط شریک زندگی‌شان، در دو دهه گذشته تنها به طور سالانه ۰.۲ درصد کاهش داشته است. در این گزارش آمده که این مشکل در بسیاری از کشورها به دلیل انگ اجتماعی و ترس، به طور قابل‌توجهی کمتر از میزان واقعی گزارش می‌شود. از اینجا می‌توان به یکی از مهم‌ترین انواع خشونت علیه زنان پی برد؛ خشونت پنهان یا نامرئی.

مرتضی پدریان، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در تعریف خشونت می‌گوید: «خشونت شامل هر نوع رفتار و گفتار و کرداری است که منجر به آزار جسمی و روحی در فرد بشود. یعنی الزاما بحث ضربه زدن و برخورد خشونت فیزیکی نیست. خشونت انواع مختلفی دارد؛ خشونت فیزیکی، کلامی و رفتاری که می‌تواند از طرف هر دو جنس نسبت به یکدیگر اعمال شود.»

به گفته او خشونت فیزیکی مفهوم روشنی دارد. خشونت رفتاری برخلاف خشونت فیزیکی، ضربه زدن فیزیکی به افراد نیست، بلکه نوع رفتار و عملکرد فرد منجر به ضربه زدن روحی به دیگری می‌شود. مثلا رو برگرداندن یا پشت کردن به کسی، عدم برقراری تماس چشمی یا تماس چشمی نفرت‌انگیز و استفاده از کلمات و مفاهیمی که می‌تواند منجر به آزار روحی یک نفر شود مصداق‌های خشونت پنهان‌اند. خشونت نوع دوم و سوم که در حوزه‌های به اصطلاح غیرفیزیکی عمل می‌کند و آسیبی که به فرد می‌زند آسیب جسمی نیست و فرد را از نظر روحی دچار صدمه و آسیب می‌کند.

تشخیص خشونت نامرئی همچون نام آن سخت است. در خیلی موارد بدرفتاری‌ها به دلایل فرهنگی به زبان آورده نمی‌شوند و حتی عادی به نظر می‌رسند. این جامعه‌شناس درباره خشونت پنهان در حوزه اقتصاد خانواده در جامعه امروز می‌گوید: «در بعضی موارد زنان شاغل، حقوق خود را به همسرشان می‌دهند. این موضوع اگر در تفاهم‌نامه‌ نوشته یا نانوشته‌ای بین زن و شوهر پذیرفته شده باشد و بر این باور باشند که هر دو به‌طور مشترک زندگی را اداره می‌کنند، خشونت نیست، اما اگر بر اساس یک‌سری اجبارهای پنهان انجام شود، نوعی از خشونت پنهان را در خود دارد چراکه فرد در درازمدت احساس می‌کند دچار بردگی و استثمار شده است.»

پدریان خشونت پنهان جنسی را هم بسیار مهم می‌داند و آن را چنین تبیین می‌کند: «شکل دیگری از خشونت پنهان در رابطه‌های عاطفی رخ می‌دهد و آن این است که زن و مرد نسبت به نیازهای هم بی‌تفاوت باشند. حال اگر به‌طور مشخص در مورد زنان حرف بزنیم؛ یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین خشونت‌های پنهانی که در حق زن می‌شود در حوزه رفتارهای جنسی است. اگر مرد نتواند یا نخواهد از هوش عاطفی و هیجانی خود استفاده کند و عواطفش را بیان کند و در واقع از زن به‌عنوان یک ابزار استفاده کند و توجهی به نیازهای جنسی‌اش نداشته باشد، خشونت اتفاق افتاده است. شاید بتوان گفت این قوی‌ترین شکل خشونت پنهان است که می‌تواند نسبت به زنان انجام شود.»

او ادامه می‌دهد: «اگر بخواهیم رتبه‌بندی کنیم، تأثیر خشونت‌های پنهان عاطفی و جنسی در نظام خانواده، خیلی بیشتر از مسائل مالی است. هر دو نفر حق دارند در این زمینه از رفتار خوب و حمایت شریک عاطفی خود بهره‌مند باشند.»


عقب‌ماندگی فرهنگی و قوانین ضعیف؛ عرصه بازتولید خشونت

نگاه به زنان که طی قرن‌ها در باور مردم شکل گرفته می‌تواند زمینه وقوع خشونت باشد. در این میان سرزنش قربانی امری است که بازگویی خشونت از سوی زنان را با موانع زیادی روبه‌رو می‌کند. در بسیاری جوامع از جمله ایران، صحبت از خشونتی غیر از خشونت فیزیکی به رسمیت شناخته نمی‌شود. زنان در این شرایط از حمایت کافی برخوردار نیستند. به همین خاطر موارد خشونت را نزد خود نگه می‌دارند.

پدریان در مورد سرزنش قربانی از سوی خانواده و جامعه، می‌گوید: «در بسیاری موارد طرح موضوع خشونت از طرف فرد خشونت‌دیده، با واکنش‌های تند و تحقیرآمیز مواجه می‌شود. مثلا در مورد خشونت پنهان جنسی اگر فرد معترض شود، به او انگ زده می‌شود که فقط به دنبال مسائل جنسی است. به نظر می‌رسد که باید پیراهن تابو از تن همه خشونت‌های پنهان درآید و در معرض دید عموم قرار گیرد. همچنین باید روشن شود که هدف از ازدواج برای افراد، فقط سیرشدن شکم نیست. در گذشته هنگام بروز مشکل خانوادگی یک حرفی زده می‌شد که در دل خود وقوع خشونت جنسی را داشت و آن این بود که نان شب و سرپناه در خانه پدر این زن هم پیدا می‌شد. این حرف با زبان بی‌زبانی گویای آن بود که زن نیازهای دیگری هم دارد که برطرف نشده است. البته باید توجه داشت که مردان هم در معرض این نوع خشونت‌ها قرار می‌گیرند.» 

او درباره فرآینده آگاه‌سازی در زمینه خشونت علیه زنان در جامعه معتقد است: «امروز جامعه در حال رسیدن به مرحله‌ای از رشد است. دختران نسل جدید دقیقا همان کارهای پسرها را انجام می‌دهند. آن‌ها دیگر حاضر نیستند هیچ‌گونه خشونت کلامی، رفتاری و فیزیکی را از جامعه اطراف خود بپذیرند. زنان امروز نمی‌خواهند خشونت‌پذیر باشند.»

این استاد دانشگاه در زمینه میزان وقوع خشونت در جامعه امروز و بازخوردهای آن می‌گوید: «آنچه امروز در سطح بین‌المللی تحت عنوان افزایش خشونت علیه زنان مطرح می‌شود شکل‌های جدیدی از خشونت است که ناشی از بالارفتن آگاهی جامعه نسبت به رفتارهای خشونت‌آمیز است. در واقع وقتی آگاهی افزایش می‌یابد، حتی یک کلمه توهین‌آمیز و رفتارهایی که در گذشته اصلا خشونت به حساب نمی‌آمد هم در رده خشونت قرار می‌گیرد.»


هزینه پایین قانونی؛ آمار بالای خشونت

در بسیاری از کشورها حتی در مواردی که قانون منع خشونت وجود دارد، خلأهای اجرایی باعث می‌شود هزینه خشونت برای مرتکب پایین بماند. نهادهایی مثل کلانتری، دادگاه خانواده و پزشکی قانونی معمولاً مسیرهای طولانی بوروکراسی ایجاد می‌کنند. بخشی از پیامدهای این وضعیت را زنان به دوش می‌کشند، چراکه بخشی از خشونت‌ها هرگز گزارش نمی‌شود، گزارش‌دهی اغلب به صلح اجباری، یا بازگشت به محیط آسیب‌زا ختم می‌شود یا بی‌نتیجه می‌ماند. از طرف دیگر فردی که خشونت می‌کند اطمینان می‌یابد که رفتارش کنترل و تنبیه واقعی ندارد.

پدریان درباره ساختارهای قانونی می‌گوید: «ابتدا باید مشخص شود که رفتار خشونت‌آمیز طبیعی است یا مرضی؟ بخشی از خشونت به‌صورت بالقوه در وجود آدمی هست و ویژگی ذاتی اوست. حالا اگر این خشونت و پرخاشگری از یک مرزی فراتر برود به حالت مرضی تبدیل می‌شود. مثلا در بدن یک انسان سالم هزاران میکروب وجود دارد. اما فقط وقتی بیمار می‌شود که میزان این میکروب‌ها از حدی بیشتر شود.»

به باور او وجود قوانین با ضمانت اجرا، ساختارها و صفحات اجتماعی می‌تواند عامل جلوگیری یا عدم افزایش و شکل‌گیری پدیده‌های خشونت‌آمیز در جامعه باشد. همچنین قوانینی که وضع می‌شود یا سازمان‌های حمایتی که وارد بازی می‌شوند، مانع خشونت علیه زنان‌اند. رسانه‌ها و محصولات فرهنگی هم نقش مهمی در بازتولید خشونت دارند. الگوهایی مانند زن مطیع، مرد مالک، غیرت‌ورزی به‌عنوان فضیلت، یا رمانتیزه‌کردن کنترل و حسادت، به‌طور نامحسوس خشونت را عادی می‌کنند.


خشونت دیجیتال؛ میدان جدید کنترل و آزار

خشونت دیجیتال امتداد همان الگوی سنتی کنترل و قدرت است؛ تنها ابزارها تغییر کرده‌اند. حالا رفتارهایی مانند کنترل ارتباطات، تهدید، جاسوسی، تحقیر یا محدودسازی از فضای فیزیکی به پلتفرم‌های پیام‌رسان و شبکه‌های اجتماعی منتقل شده‌اند.

پدریان خشونت در فضای مجازی را نیز از مصادیق خشونت پنهان می‌شمارد و بیان می‌کند: «خشونت در فضای مجازی در حوزه خشونت کلامی بررسی می‌شود. به‌طور کلی ناسزا به خاطر ویژگی‌ها و خصوصیات فیزیولوژیکی زنان بیشتر در مورد این قشر به کار برده می‌شود و مخاطب آن قرار می‌گیرند. در واقع میزان خشونتی که در کلام علیه زنان استفاده می‌شود، بسیار بیشتر از مردان است.»

فضای دیجیتال امروز بسترهای تازه‌ای را برای خشونت علیه زنان فراهم کرده است. فرد خشونت‌ورز دیگر به حضور فیزیکی نیاز ندارد؛ تلفن همراه و حساب‌های آنلاین برای نظارت کافی‌اند. دسترسی غیرمجاز یا اجباری به رمز گوشی و شبکه‌های اجتماعی، نصب اپلیکیشن‌های ردیاب و تهدید به انتشار تصاویر خصوصی از مصادیق آزار مجازی و خشونت به شمار می‌روند.

این ابزارها خشونت را نامرئی‌تر می‌کنند؛ نه کبودی دارند، نه شاهد. اما آثار روانی آن همچون اضطراب، انزوای اجتماعی، احساس دائمی نظارت در مطالعات سلامت روان با خشونت خانگی سنتی، هم‌سطح ارزیابی می‌شود. همچنین نهادهای انتظامی و قضایی هنوز در سطح گسترده، رفتارهای نامطلوب دیجیتال را خشونت تلقی نمی‌کنند. همین نگاه تقلیل‌گرایانه باعث می‌شود شکایت‌ها جدی گرفته نشود، شواهد دیجیتال درست جمع‌آوری یا تحلیل نشود و زن قربانی به‌جای دریافت حمایت، به چشم‌پوشی تشویق شود.

به باور پدریان، راهکار کاهش خشونت علیه زنان افزایش آگاهی در جامعه و تسریع روند آن است. به عبارت دیگر جامعه‌پذیر کردن افراد در این زمینه اهمیت زیادی دارد. ما باید به افراد یاد بدهیم که زن جنس دوم نیست و یک انسان به ماهو انسان است و مردان برتری نسبت به آن‌ها ندارند. در نهایت مردم باید بپپذیرند که زنان و مردان فقط اختلاف فیزیولوژیکی دارند. این اختلاف به معنای برتری نیست. اگر این پدیده در جامعه نهادینه شود، خودبه‌خود خشونت‌های اجتماعی هم کاهش پیدا می‌کند.  

مبارزه با خشونت علیه زنان، امری چندوجهی و دشوار است. بسیاری از کشورها با وضع قوانین جدید تلاش می‌کنند از زنان حمایت‌های بیشتری به عمل آورند. همچنین سازمان‌های مردم‌نهاد با برنامه‌های آگاهی‌بخشی به دنبال آگاه کردن زنان و تشویق آنان به بیان رفتارهای خشونت‌آمیز دارند.

بازگشت به فهرست