پاتوقهای سالمندی؛ بازگشت به اجتماع، فرار از فراموشی
پاتوقهای سالمندی با ایجاد فضایی برای تعامل و حمایت عاطفی، به جنگ انزوا و فراموشی میروند و با تقویت سلامت روان و جسم، کیفیت زندگی و حس ارزشمندی را برای سالمندان به ارمغان میآورند.
پاتوقهای سالمندی با کارکردهای متنوع روانی، اجتماعی و جسمی، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی سالمندان دارند. این فضاها امکان گفتوگو، تبادل تجربه، دریافت حمایت عاطفی و دوری از انزوا را فراهم میکنند و به سالمند کمک میکنند همچنان «خود را عضوی فعال از اجتماع بداند». از سوی دیگر، حضور مستمر در چنین محافلی، بهویژه در فضاهای باز، به «افزایش تحرک بدنی، حفظ سلامت روان و تقویت حس ارزشمندی» منجر میشود. بررسی این پاتوقها نشان میدهد که اگر بهدرستی طراحی و پشتیبانی شوند، میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از افسردگی، کاهش احساس طرد اجتماعی و فعال نگه داشتن ذهن سالمندان ایفا کنند. دکتر شیرین احمدنیا، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی در گفتگو با آتیهآنلاین درباره تاثیرپاتوقهای سالمندی بر سلامت جسمی و روحی سالمندان توضیح میدهد.
پاتوقهای سالمندی چه نقشی در زندگی اجتماعی و روانی سالمندان ایفا میکنند؟
پاتوقهای سالمندی، با کارکردهای چندلایه و متنوع خود، میتوانند نقش محوری در بهبود کیفیت زندگی سالمندان داشته باشند. این مکانها فرصتی فراهم میکنند تا سالمندان همچنان خود را عضوی فعال از اجتماع بدانند و از احساس انزوا و طرد اجتماعی فاصله بگیرند؛ همین حضور مداوم، هویت اجتماعی و حس تعلق آنها را تقویت میکند و به آنها احساس ارزشمندی میدهد. در چنین محیطهایی، سالمندان علاوه بر گفتگوهای روزمره، میتوانند حمایت عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی دریافت کنند. تبادل تجربه، همدلی متقابل و همراهی با همسالان، موجب کاهش اضطراب و تنهایی میشود و به بهبود خلقوخوی آنها کمک میکند.
تعامل اجتماعی منظم در این فضاها به پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب کمک میکند و خنده، شوخی و یادآوری خاطرات تأثیر مثبتی بر سلامت روانی آنها دارد. پاتوقها همچنین بستری مناسب برای انتقال دانش و مهارتهای زندگی بین نسلها فراهم میکنند، که ضمن تقویت حس مفید بودن و ارزشمندی برای سالمندان، نسلهای جوانتر را نیز بهرهمند میسازد. حضور مستمر در این فضاها، به ویژه در محیطهای باز مانند پارکها، موجب افزایش تحرک بدنی میشود و مشارکت در گفتگوها یا فعالیتهای فکری ذهن سالمندان را فعال نگه میدارد.
از منظر جامعهشناختی، روابط اعتمادآمیز و شبکهسازی اجتماعی در این محافل، سرمایه اجتماعی سالمندان را تقویت میکند و آنها منابع بیشتری برای دریافت کمک و حل مشکلات پیدا میکنند. در نهایت، این فضاها به زندگی روزمره سالمندان معنا میبخشند واز بیحوصلگی، بیهدفی و رکود روانی پیشگیری میکنند.
نقش شهرداریها، سازمانهای اجتماعی یا NGOها در ایجاد یا حمایت از این پاتوقها چیست؟
چنین نهادهایی با فراهمکردن زیرساختهای مناسب ـ مثل پارکها، فرهنگسراها و خانههای محله ـ محیطهایی امن، در دسترس و دوستدار سالمند ایجاد میکنند و با برنامهریزی فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و تفریحی، مشارکت اجتماعی سالمندان را تقویت میکنند. همچنین، این نهادها با ارائه حمایتهای مالی، خدمات مشاورهای، حملونقل و پایش سلامت، دسترسی سالمندان به این فضاها را تسهیل میکنند. با تدوین سیاستهای حمایتی، ترویج آگاهی عمومی درباره سالمندی و ایجاد همکاری میان بخشهای مختلف، زمینه پایداری و اثربخشی این پاتوقها فراهم میشود.
تفاوت نیازهای زنان و مردان سالمند در پاتوقها چیست؟
هرچند نیازهای زنان و مردان سالمند نقاط مشترک زیادی دارند، اما به دلیل تفاوتهای زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی، در برخی جنبهها متفاوت و متمایز تلقی میشوند. زنان سالمند معمولاً بیش از مردان به روابط صمیمانه، حمایت عاطفی و گفتگوهای همدلانه نیاز دارند؛ بنابراین، به فضاهایی گرایش دارند که امکان برقراری روابط نزدیک، تبادل تجربه و بیان احساسات را فراهم کند. از طرف دیگر، مردان سالمند غالباً به فعالیتهای هدفمند، رقابتی یا مبتنی بر مهارت (مانند بازیهای گروهی، شطرنج یا بحثهای تخصصی) علاقهمندتر هستند و نیاز دارند نقش اجتماعی فعال و مفیدی برای خود تعریف کنند.
زنان به دلیل طول عمر بیشتر و احتمال بالاتر بودن نرخ بیوهگی، بیش از مردان در معرض تنهایی، انزوا و فقر قرار میگیرند. به همین دلیل، پاتوقها برای آنان نقش پررنگتری در حمایت اجتماعی و کاهش احساس طرد اجتماعی دارند. مردان، در مقابل بیشتر با چالش از دستدادن نقش شغلی و هویت کاری مواجهاند و به محیطهایی نیاز دارند که حس کارآمدی، احترام و استقلال آنها را تقویت کند.
از نظر فیزیکی و سلامت هم ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد؛ زنان سالمند نیاز بیشتری به حمایت برای فعالیتهای سبک و توجه به سلامت جسمی دارند، درحالیکه مردان ممکن است به برنامههای ورزشی رقابتیتر علاقه نشان دهند. بنابراین، طراحی پاتوقها باید این تفاوتها را در نظر بگیرد و برنامهها و فضاهایی متنوع و متناسب با هر دو جنس فراهم کند.
سالمندان برای گذران اوقات فراغت به چه امکانات یا خدماتی نیاز دارند که در حال حاضر در دسترس نیست؟
بسیاری از سالمندان برای گذران اوقات فراغت به امکانات و خدماتی نیاز دارند که در بسیاری از شهرها و جوامع ـ به ویژه در ایران ـ یا به اندازه کافی توسعه نیافتهاند یا دسترسی به آنها محدود است. مهمترین این نیازهای مغفول در درجه اول، فضاهای فرهنگی، آموزشی و هنری مناسب سن سالمندی است. بسیاری از سالمندان تمایل دارند در فعالیتهایی مثل کلاسهای موسیقی، نقاشی، داستاننویسی، زبانآموزی یا کارگاههای مهارت زندگی شرکت کنند، اما تعداد این برنامهها محدود یا متناسب با توان جسمی و ذهنی آنان طراحی نشده است.
دیگر اینکه، امکانات تفریحی و ورزشی سبک و ایمن مانند مسیرهای پیادهروی مناسب، وسایل ورزشی کمفشار، کلاسهای یوگا، حرکات اصلاحی و استخرهایی با دسترسی آسان برای سالمندان بهقدر کافی فراهم نیست. همچنین باید گفت، خدمات گردشگری و طبیعتگردی سازگار با سالمندان، مانند تورهای شهری، بازدیدهای کوتاهمدت و اردوهای یکروزه که هم به تقویت روابط اجتماعی کمک کند و هم با توان فیزیکی آنها همخوان باشد، بهندرت طراحی میشود.
از سوی دیگر، امکانات فناوریمحور برای سرگرمی و آموزش دیجیتال نیز کمرنگ است. بسیاری از سالمندان علاقهمندند مهارتهای کار با تلفن هوشمند، اینترنت و شبکههای اجتماعی را یاد بگیرند، اما فضاهای آموزشی مناسب برای این کار فراهم نیست. همچنین، خدمات مشاورهای، روانشناختی و حمایت اجتماعی در قالب گروههای گفتگو، باشگاههای کتابخوانی یا گروههای همیار نیز کمتر در دسترس است.در نهایت، امکانات حملونقل آسان، ارزان و دوستدار سالمند (مانند سرویسهای ویژه سالمندان برای شرکت در فعالیتهای فراغتی) و فضاهای چندنسلی که امکان تعامل با نسلهای جوانتر را فراهم کند، از جمله نیازهای مهماند ولی به ندرت فراهم شدهاند.
چه نقش حمایتی میتوان از خانواده، جامعه مدنی یا نهادهای عمومی در تأمین اوقات فراغت سالمندان انتظار داشت؟
خانوادهها پیش از هر چیز با حمایت عاطفی، تشویق به مشارکت اجتماعی و همراهی در فعالیتهای فراغتی میتوانند انگیزه و اعتمادبهنفس سالمندان را برای حضور فعالتر در اجتماع تقویت کنند. میتوانند با اطلاعرسانی درباره برنامهها، همراهی فیزیکی یا حتی مشارکت مشترک در فعالیتهایی مثل پیادهروی، سفر یا کارهای هنری، فضای گرم و امنی برای سالمندان فراهم کنند.
جامعه مدنی، شامل NGOها، انجمنهای محلی و گروههای داوطلبی میتواند بسترهای متنوع و قابلدسترس برای فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی سالمندان ایجاد کند. همچنین، جامعه مدنی نقش مهمی در آگاهیبخشی، کاهش تبعیض سنی و دفاع از حقوق سالمندان برای دسترسی برابر به امکانات فراغتی دارد.
نهادهای عمومی، بهویژه شهرداریها، سازمان بهزیستی و مراکز فرهنگی باید مسئول فراهمکردن زیرساختهای فیزیکی، حمایت مالی، تدوین سیاستهای دوستدار سالمند و ایجاد دسترسی عادلانه به امکانات فراغتی باشند چراکه میتوانند با مناسبسازی فضاهای شهری، ایجاد مراکز چندمنظوره، ارائه تخفیفها، تسهیلات حملونقل و حمایت از برنامههای محلی، زمینه را برای حضور پررنگتر سالمندان در جامعه مهیا کنند. به بیان ساده، خانواده گرما و انگیزه میدهد، جامعه مدنی فرصت و تنوع میآفریند و نهادهای عمومی فضا و ساختار را فراهم میکنند ـ و هماهنگی این سه ضلع، اوقات فراغت سالمندان را غنی و معنادار میسازد.
به نظر شما چطور میتوان اوقات فراغت را به ابزاری برای حفظ سلامت روان و جسم سالمندان تبدیل کرد؟
اوقات فراغت در دوره سالمندی میتواند نقش مهمی در حفظ سلامت روان و جسم ایفا کند، اگر به صورت هدفمند و متنوع سپری شود. فعالیتهای بدنی منظم مانند پیادهروی، حرکات کششی یا شنا نه تنها به تقویت جسم کمک میکنند، بلکه با افزایش ترشح اندورفینها خلقوخو را بهبود میبخشند. از سوی دیگر، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مثل حضور در جمعهای دوستانه، کلاسهای گروهی یا کارهای داوطلبانه موجب افزایش تعاملات اجتماعی، کاهش احساس تنهایی و تقویت کارکردهای شناختی میشود. انجام فعالیتهای ذهنی و هنری مانند مطالعه، شطرنج، نقاشی یا باغبانی ذهن را فعال نگه میدارد و حس معنا و رضایت را تقویت میکند. همچنین یادگیری مهارتهای جدید، مانند فراگیری زبان دوم یا کار با کامپیوتر، به حفظ انعطافپذیری ذهن و افزایش اعتمادبهنفس کمک میکند.
چه موانعی باعث انزوای سالمندان و جاماندن از مشارکت در فعالیتهای جمعی میشود؟
موانع متعددی وجود دارد. یکی از مهمترین عوامل، مشکلات جسمی و محدودیتهای حرکتی است. علاوه بر این، مشکلات روانی مثل افسردگی، اضطراب و کاهش اعتمادبهنفس نیز میل به ارتباطگیری را کاهش میدهد و فرد را به کنارهگیری سوق میدهد. عامل دیگری که تأثیر زیادی دارد، فقدان شبکههای اجتماعی و حمایت عاطفی است؛ بهویژه زمانی که دوستان یا همسالان فوت کردهاند یا فرزندان به دلایل شغلی و جغرافیایی از آنها دور هستند. همچنین موانع اقتصادی مانند نداشتن درآمد کافی برای شرکت در فعالیتهای فرهنگی یا اجتماعی، هزینههای رفتوآمد یا درمان نیز میتواند محدودیت ایجاد کند.
در کنار اینها، نگرشهای فرهنگی و اجتماعی هم تأثیرگذار است. در برخی جوامع، سالمندان به حاشیه رانده میشوند یا احساس میکنند حضورشان در جمع کمارزش است و نقش اجتماعی فعالی ندارند. تجربه بازنشستگی و احساس بیهودگی درنتیجه خروج از بازار کار هم ممکن است باعث کاهش انگیزه آنها برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی شود. همه این عوامل میتوانند به مرور زمان موجب شوند که سالمند به تدریج منزوی شود و کمتر در جمع حضور یابد.