سازمان محیط زیست فاش کرد: هوای تهران، هم مازوت دارد هم گوگرد
تهران در نخستین هفته آذر ۱۴۰۴ دوباره زیر سقفی از دود و ذرات معلق خفه شد؛ جایی که غلظت PM2.5 در سوم آذر به ۱۰۷ میکروگرم بر مترمکعب رسید؛ عددی که ده برابر حد مجاز جهانی است و یکبار دیگر نشان داد منشأ آلودگی پایتخت فقط ترافیک نیست، بلکه زنجیرهای از دیزلهای فرسوده، سوخت پرگوگرد، پسماندسوزی، نیروگاهها و صنایع پیرامونی در حال بستن راه نفس شهر است.
ساعت هفت صبح است. خورشید هست، اما دیده نمیشود. برج میلاد در مهی خاکستری دفن شده؛ بوی تلخ گازوئیل در هوا پخش است. رهگذری ماسک را روی صورتش جابهجا میکند و زیر لب میگوید: هوا سنگینتر از همیشه است. دادهها هم همین را میگویند. تهران در نخستین روزهای آذر ۱۴۰۴ یکی از سنگینترین اپیزودهای آلودگی هوای دهه اخیر را تجربه کرده؛ غلظت ذرات معلق به بیش از ده برابر حد مجاز جهانی رسیده است.
بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، تنها در بازه اول تا ششم آذر ۱۴۰۴، غلظت ذرات معلق کوچکتر از ۲.۵ میکرون به عدد ۱۰۷ میکروگرم بر مترمکعب رسید. در این بازه، ۴۱ روز ناسالم برای گروههای حساس و ۴ روز ناسالم برای همه گروهها ثبت شد و ذرات معلق آلاینده غالب پایتخت بود.
نقشههای مکانی نشان میدهد بیشترین تمرکز آلودگی در غرب، جنوب غرب و جنوب تهران رخ داده است؛ مناطقی مانند ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۲. این تمرکز وابسته به مسیر باد غالب است که آلودگی را از کمربند صنعتی اطراف به قلب شهر هدایت میکند.تحلیل شیمیایی ذرات نشان میدهد سهم بالای کربن سیاه، نیتراتها و ترکیبات سرطانزای PAHs در نمونهها ثابت شده است که منشأ اصلی آن احتراق ناقص سوختهای دیزلی و پسماندسوزیهاست.پایش سوخت نیروگاههای اطراف تهران نشان داده در برخی موارد میزان سولفور سوخت تا ۸۰۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم رسیده؛ رقمی که چندین ده برابر حد مجاز است و استفاده از مازوت را تأیید میکند.
نوسانات ساعتی آلودگی نیز نشان میدهد پیکهای اصلی آلودگی همزمان با شروع روز کاری و ساعات عصرگاهی رخ میدهند و در ساعات شب با تردد کامیونها دوباره افزایش مییابند.تحلیل مدلهای باد نشان میدهد بخشی از آلودگی از جنوب غرب استان تهران منشأ میگیرد و طرحهای محدودکننده شهری به تنهایی برای مهار بحران کافی نیست.
تشدید بحران آلودگی هوای تهران در آذر ۱۴۰۴ حاصل همزمانی چند عامل کلیدی بوده است. استقرار وارونگی دما و نبود بارندگی مؤثر، فعالیت گسترده شهرکهای صنعتی و پسماندسوزیها در جنوب و غرب تهران، تردد بالای ناوگان دیزلی فرسوده و مصرف سوخت پرگوگرد در نیروگاههای اطراف پایتخت، تهران را در یک حباب سمی گرفتار ساخت.
در کوتاهمدت، برخورد جدی با پسماندسوزیها، محدودیت جدی تردد کامیونها، پایش شبانهروزی نیروگاهها، اعمال محدودیت خودروهای شخصی و تصمیمگیری پیشدستانه ضروری است. در افق میانمدت، نوسازی ناوگان دیزلی، اصلاح صنایع آلاینده، ارتقای کیفیت سوخت و توسعه ایستگاههای پایش ضرورت دارد.
در بلندمدت، تنها مسیر برونرفت از بحران، برقیسازی حملونقل عمومی، خروج صنایع آلاینده از حریم تهران، اصلاح ساختار تولید سوخت و راهاندازی سامانه ملی پیشبینی آلودگی است.
آذر ۱۴۰۴ یک هشدار جدی است. اگر مازوت بماند، دیزل نوسازی نشود و صنایع مهار نشوند، این پرسش دوباره تکرار خواهد شد: تهران چند بار دیگر میتواند در اتاق گاز زندگی کند؟