JAI NewsRoom مدیریت

اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی؛ پلی میان علم و جامعه

24 مهر 1404 | 09:17 •جامعه
اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی؛ پلی میان علم و جامعه

اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی، متشکل از ۱۶ انجمن علمی، با هدف ایفای نقش مؤثرتر علوم اجتماعی در تحلیل و حل بحران‌های جامعه ایران تشکیل شده است. این اتحادیه بر ضرورت توسعه اجتماعی، خرد جمعی و اصلاح منطق حکمرانی تأکید دارد.

تجربه دیرینه همکاری‌های بین انجمنی در حوزه علوم اجتماعی، سرانجام به حرکتی هدفمند و نظام‌مند در جهت تأسیس «اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی» منجر شد. این ایده، که بر اساس نیاز مبرم به هم‌افزایی و ارتقای نقش کنشگری نهاد علم در مواجهه با چالش‌های ملی شکل گرفت، با برخی از انجمن‌های علمی برجسته در میان گذاشته شد و با استقبال گرم و فراگیر آن‌ها روبه‌رو شد.

در پی این توافق اولیه، مراحل رسمی برای کسب مجوزهای قانونی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کلید خورد. به دنبال این گام مهم، فراخوانی عمومی‌تر به انجمن‌ها داده شد و در نهایت 16 انجمن علمی به عضویت رسمی این اتحادیه درآمدند. نقطه عطف در این مسیر، برگزاری اولین دوره انتخابات هیئت‌مدیره اتحادیه در آذرماه سال ۱۴۰۰ بود که انتخاب اعضا و آغاز به کار رسمی آن‌ها از منظر نهادی را در پی داشت.

اما این مسیر مدنی و علمی با موانع ساختاری و تغییرات سیاسی روبه‌رو شد. با وجود موانع زیاد، این فرآیند همچنان در جریان است و کارهای مربوطه جهت رسمیت یافتن شخصیت حقوقی اتحادیه به سرانجام نرسیده است. هدف نهایی این است که مراحل قانونی طی شود تا اتحادیه بتواند به‌عنوان یک شخصیت حقوقی فعالیت‌های گسترده خود را آغاز کند.

نشست اتحادیه های انجمن‌های علوم اجتماعی در ششمین همایش کنکاش های مفهومی و نظری برگزار شد. موضوع اصلی این نشست، به «وجوه اجتماعی چالش های جامعه ایران» اختصاص داشت. به گفته حسین سراج‌زاده، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران و دبیر پنل، هدف بنیادی این است که انجمن‌های علوم اجتماعی بتوانند به تقویت رویکرد «جامعه‌محور» در شناخت و مشارکت فعال در حل بحران‌های اجتماعی، کمک کنند. او ادامه داد: واقعیت این است که برای مدت‌های طولانی، بسیاری از مسائل و چالش‌های مزمن جامعه ایران، یا به‌طور ساده به مسائل اقتصادی تقلیل می‌یافت، یا با یک رویکرد کاملاً مهندسی و پزشکی به آن‌ها نگریسته می‌شد. خوشبختانه، از اوایل دهه نود شمسی به بعد به دو دلیل عمده، این دیدگاه شروع به تغییر کرد: اول، کوشش‌های مستمر متخصصان علوم اجتماعی برای برجسته کردن ابعاد اجتماعی، و دوم، رسیدن رویکردهای تقلیل‌گرا به بن‌بست‌های غیرقابل حل و بحران‌های لاینفک.

به باور سراج زاده این تحولات باعث شد که توجه به جنبه‌های اجتماعی، حداقل در سطح کلامی، حتی در میان سیاست‌گذاران مطرح شود. با این حال، مسیرهای عملیاتی و اجرایی لازم برای اینکه این جنبه‌ها در عملِ سیاست‌گذاری‌ها و کنش‌های اجتماعی مورد توجه جدی قرار گیرد، همچنان به‌طور کامل طی نشده است.


سلبریتی‌سازی و تخریب سرمایه سیاسی

کیومرث اشتریان، استاد علوم سیاسی بحث خود را با یک چارچوب مفهومی عمیق آغاز کرد که در آن، جامعه، جوهره‌ای جز ارتباطات یا مجموعه‌ای از گونه‌های مختلف ارتباطات ندارد.

به گفته او در گذشته، جامعه بر مرجعیت‌های سنتی تکیه داشت. اما در حال حاضر، به دلیل انقلاب ارتباطاتی و همچنین سیاست‌گذاری امور سیاسی در ایران، با پدیده جدیدی مواجهیم که همان «سلبریتی‌ها» هستند. تفاوت این سلبریتی‌های جدید با مرجعیت‌های سنتی در این است که بسیاری از آن‌ها فاقد هرگونه هویت صنفی سنتی‌اند. این پدیده، نوع خاصی از ارتباطات اجتماعی و به تبع آن، گونه خاصی از قدرت سیاسی را تولید می‌کند.

اشتریان گفت: قدرت سیاسی برآمده از این سلبریتی‌سازی فاقد «هویت ایدئولوژیک» به معنای سنتی و سامان‌بخش است. اگرچه این پدیده دارای یک ایدئولوژی خاص است، اما در قالب‌های تصویری، کلیپ‌های کوتاه و نوشتارهای مختصر نمود می‌یابد. این گونه جدید از ایدئولوژی را می‌توان «ایدئولوژی زرد» نامید. دوم اینکه، ویژگی اصلی این ایدئولوژی، سیالیت و تغییرپذیری لحظه‌ای است. این سرمایه بیشتر شبیه به یک «سیل» است که می‌تواند به‌سرعت و به جهت‌های مختلف حرکت کند و پایداری لازم را برای حل بحران‌های عمیق ندارد.

او ادامه داد: سوم اینکه، این فضا، فضایی از خشونت تحلیلی را پدید آورده است. این سرمایه سیاسی برآمده از ارتباطات اجتماعی مبتنی بر فضای رسانه‌های عمومی و اجتماعی ناشناس و بی‌رحم است که در حالت افراطی، به فحاشی‌های گسترده منجر می‌شود و تقریباً هیچ‌کس از گزند آن در امان نمی‌ماند.

به باور اشتریان ایران امروز با یک فضای کاملاً ناامن از حیث سرمایه سیاسی مواجه است؛ سرمایه سیاسی، مانند سرمایه اقتصادی، باید برای مواقع بحران ذخیره و حفظ شود، اما این سرمایه‌ها تخریب شده‌اند.

بحران ارتباطات و ظرفیت میانجی‌گری انجمن‌ها

در ادامه نشست هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات به بیان سخنان خود پرداخت. او بحث خود را با اشاره‌ای به تجربه‌های گذشته و اهمیت وجه ارتباطی مسائل جامعه امروز ایران آغاز کرد.

خانیکی به وضعیت کنونی ایران اشاره کرده و با وام گرفتن تعبیر «اکنون خطیر ایران» از دکتر محمدعلی اکبری، وضعیت امروز ایران را با انباشت مخاطرات، تنگناها و تهدیدها روبه‌رو دانست. درهم‌تنیدگی این مسائل، فهم درست و باز کردن گره‌ها را به مسئله اصلی و فوری ما تبدیل کرده است. مسئله حیاتی امروز این است که کجا و چگونه مسائل را بفهمیم و مطالباتمان را از که داشته باشیم. در این وضعیت، کنشگران ممکن است از مسائل فرافکنی کرده و از دیگری (مردم، حکومت، تقدیر) مطالبه داشته باشند. دکتر خانیکی معتقد است که ضرورتی که پیش روی فعالان علوم اجتماعی وجود دارد، دقیق‌تر کردن مسئله است.

این استاد علوم ارتباطات نقش نهادهای مدنی، به‌ویژه انجمن‌های علمی، صنفی و تخصصی را در کاهش شکاف ارتباطی میان نهادهای رسمی و جامعه، بسیار حیاتی می‌داند و اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی را ظرفیتی بسیار مناسب برای پرداختن چندوجهی و درهم‌تنیده به مسئله مرکزی اجتماعی ایران ارزیابی می‌کند.

تکرار خطای تاریخی و تغییر منطق قدرت

عبدالامیر نبوی، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سخن خود را با اشاره به وضعیت فعلی کشور که آن را چندان جالب ندانست، آغاز کرد. وضعیت فعلی کشور بیشتر یادآور شعر مرحوم اخوان ثالث که می‌گوید: «خانه‌ام آتش گرفت است/ آتشی جانسوز/ هر طرف می‌سوزد این آتش/ پرده‌ها و فرش‌ها را تارشان با پود...» یک «نگرانی عام» در مورد وضعیت حال و آینده کشور وجود دارد که این نگرانی دیگر فقط به نخبگان، استادان یا نویسندگان محدود نمی‌شود و در تمامی رسانه‌های رسمی و غیررسمی مشهود است و عمومیت پیدا کرده است.

او با مقایسه وضعیت کنونی با شکست های تاریخی ایران از روسیه، هشدار می‌دهد که ممکن است در حال تکرار همان خطای راهبردی گذشته باشیم. پس از شکست اول، نخبگان قاجار اشتباهاً تصور کردند مشکل فقط نبود سلاح پیشرفته است، اما شکست دوم نشان داد مسئله اصلی تغییر منطق دنیای جدید بود. امروز نیز ممکن است با تمرکز صرف بر فناوری‌های جدید مانند هوش مصنوعی، از درک تحولات اساسی در منطق قدرت جهانی غافل بمانیم. مشکل اساسی نه در نداشتن فناوری، بلکه در نفهمیدن تغییر پارادایم‌های حاکم بر نظام جهانی و منطقه‌ای است. راه حل واقعی، درک عمیق روندهای جدید و تحول در مبانی فکری است، نه صرفاً وارد کردن ابزارهای پیشرفته.

نارسایی نقش میانجی‌گری انجمن‌ها

علی ربیعی، استاد دانشگاه با تمرکز بر مسئله چالش‌های جامعه ایران بحث خود را آغاز کرد. او با تمرکز بر «نقش میانجی‌گری انجمن‌های علمی» یک خودانتقادی را مطرح کرد؛ اولین گام انجمن‌ها باید تلاش برای فهم مسئله، تعریف درست از مسائل، درک درست از روابط علت و معلولی و نهایتاً باز کردن مسئله برای سیاست‌گذاری و فشار اجتماعی باشد.

اما ارزیابی او این است که انجمن‌های علوم انسانی/اجتماعی، نسبت به انجمن‌های علوم پایه، تأثیرگذاری کمتری در سیاست‌گذاری داشته‌اند.

او با تأکید بر اینکه توسعه اجتماعی مقدم بر همه ابعاد توسعه است، بر لزوم پیوند دانش با خط تولید شواهد در میدان عمل تأکید کرد. این پیوند میان مرجعیت علمی و کف میدان یا تصمیم‌ها پدیدار نشده است. او سه نارسایی جدی در میانجی‌گری با بیرون را به شکل عدم ارتباط منظم با نهادهای اجتماعی و مدنی و صداهای خاموش و گروه‌های اجتماعی نادیده‌گرفته‌شده و غفلت از کنشگری کف خیابان برشمرد

ربیعی در پایان، با ابراز امیدواری به نقش‌آفرینی مدیران جدید وزارت علوم، آرزو کرد که جامعه، قوی و حاکمیت، فهیم شود. این اتفاق نیازمند رابطه‌ای است که در آن ظرفیت دولت و انسجام اجتماعی با دانش علمی همراه شود.


بیانیه اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی

در پایان این نشست تخصصی و پس از جمع‌بندی مباحث ارائه‌شده توسط سخنرانان، بیانیه اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران قرائت شد. اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران در این بیانیه، با اشاره به شرایط خطیر کنونی کشور بر این باور است که حل ابرچالش‌های پیش‌رو تنها با رویکردی جامعه‌محور و دانش‌بنیان ممکن خواهد بود. این اتحادیه با تأکید بر نقش راهگشای علوم اجتماعی، خردورزی و مسئولیت‌پذیری همگانی را ضروری می‌داند.

از جمله راهبردهای حیاتی پیشنهادی می‌توان به اولویت‌بندی توسعه اجتماعی و انسجام ملی، تغییر منطق حکمرانی مبتنی بر فهم تحولات جهانی و توقف تخریب سرمایه‌های سیاسی و اجتماعی اشاره کرد. همچنین اصلاح ساختار تصمیم‌گیری از طریق پیوست‌های اجتماعی، تضمین مشارکت مدنی و آزادی‌های مشروع و دیپلماسی فعال برای رفع تحریم‌ها و جلوگیری از جنگ از دیگر محورهای اصلی این بیانیه است.

در پایان، اتحادیه با دعوت از همه ایرانیان برای تقویت انسجام ملی، بر این باور تأکید دارد که خرد جمعی و اراده ملت، پایداری ایران را در برابر بحران‌ها تضمین خواهد کرد.


بازگشت به فهرست