JAI NewsRoom مدیریت

گنجینه‌های خاک‌خورده: داده‌های رفاهی ایران، قربانی ناکارآمدی تحلیلی

08 مهر 1404 | 09:01 •رفاه
گنجینه‌های خاک‌خورده: داده‌های رفاهی ایران، قربانی ناکارآمدی تحلیلی

پایگاه‌های داده رفاهی در ایران، از جمله «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان»، ظرفیت بالایی برای هدف‌گذاری دقیق در فقرزدایی دارند. با این حال، نبود درک درست از فقر چندبعدی، مشکلات در اشتراک‌گذاری و تحلیل داده‌ها میان نهادها، و کمبود نیروی متخصص، اثربخشی آن‌ها را محدود کرده است.

در کشورهای پیشرفته، فناوری اطلاعات فقط برای ثبت اطلاعات نیست؛ بلکه یکی از پایه‌های اصلی تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و اقتصادی است. دولت‌ها برای اینکه بتوانند فقر را درست بشناسند و برای کمکردن آن برنامه‌ریزی کنند، به اطلاعات دقیق، به‌روز و قابل اعتماد نیاز دارند. این اطلاعات نباید فقط مربوط به درآمد باشد، بلکه جنبه‌های مختلف زندگی مردم را هم پوشش بدهد. به همین دلیل استفاده از فناوری‌های اطلاعاتی در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی به‌ویژه در زمینه فقرزدایی ضروری است.

 فناوری‌هایی که در این‌جا منظور است مجموعه‌ای از سامانه‌ها و ابزارهای دیجیتال مانند پایگاه‌های اطلاعات خانوار، سیستم‌های شناسایی دیجیتال، نقشه‌های جغرافیایی (GIS)، سامانه‌های پرداخت الکترونیکی، پلتفرم‌های خدمات اجتماعی و ابزارهای تحلیل داده‌اند. اگر این فناوری‌ها با شفافیت و با هدف تحقق عدالت اجتماعی به‌کار گرفته شوند، می‌توانند به دولت‌ها کمک کنند تا افراد نیازمند را بهتر شناسایی کنند، کمک‌ها را بدون هدر رفت توزیع کنند و بهتر متوجه شوند که سیاست‌هایشان چه اثری داشته است. گزارش‌های نهادهایی مانند بانک جهانی نشان می‌دهد که کشورهایی مانند هند و برزیل، از طریق به‌کارگیری چنین فناوری‌هایی، توانسته‌اند در اجرای برنامه‌های فقرزدایی موفق‌تر عمل کنند.

 در ایران هم تلاش‌هایی برای استفاده از فناوری اطلاعات در حوزه رفاه اجتماعی و فقرزدایی از بالا به پایین انجام شده است. یکی از مهم‌ترین این اقدامات، راه‌اندازی «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان» در سال ۱۳۹۶ است. این پایگاه داده که بر مبنای اطلاعات ثبتی (و نه خوداظهاری) شکل گرفته، به‌طور بالقوه ظرفیت بالایی برای هدف‌گذاری دقیق در سیاست‌های فقرزدایی دارد.

این سامانه اطلاعات تمام افرادی را که کد ملی دارند چه در داخل کشور و چه خارج از آن، جمع‌آوری کرده است. اطلاعاتی مثل میزان پولی که از حساب بانکی جابه‌جا شده، مالکیت خودرو و عضویت در صندوق‌های بازنشستگی یا صنف‌ها، همه در این پایگاه ثبت شده‌اند. برای هر خانوار، یک شناسنامه رفاهی ساخته شده و آن‌ها در صدک‌ها و دهک‌های درآمدی دسته‌بندی شده‌اند تا دولت بهتر بتواند سطح رفاه آن‌ها را بسنجد.

این پایگاه در جاهایی مثل حذف خانوارهای پردرآمد از فهرست یارانه‌بگیران یا در طرح حمایت از کودکان دچار سوءتغذیه کاربرد دارد. مثلاً اطلاعات مراکز بهداشت با اطلاعات اقتصادی خانوارها تطبیق داده می‌شود تا کودکانی که واقعاً نیاز دارند، کمک حمایتی دریافت کنند.

 

چرا هنوز کارها خوب پیش نمی‌رود؟

با وجود اینکه زیرساخت‌هایی برای جمع‌آوری اطلاعات در ایران ایجاد شده، اما هنوز نگاه سیاست‌گذاران به فقر خیلی محدود است و بیشتر بر پایه درآمد و دارایی‌های فردی استوار است. سارا مجیدپور، فعال حوزه هوش مصنوعی می‌گوید در سیاست‌گذاری‌های رسمی کشور، هنوز درک درستی از «فقر چندبُعدی» وجود ندارد. یعنی وقتی می‌خواهند بفهمند یک خانوار فقیر است یا نه، به چیزهایی مثل داشتن ماشین، اندازه خانه یا مصرف برق نگاه می‌کنند، درحالی‌که فقر فقط به پول مربوط نیست. باید مسائلی مثل آموزش، بهداشت، امنیت شغلی و کرامت اجتماعی هم بررسی شود. به گفته او این موضوعات شاید در حرف مطرح شوند، اما در عمل و در تصمیم‌گیری‌ها توجه چندانی به آن‌ها نمی‌شود.

مجیدپور معتقد است که اگر فناوری اطلاعات به‌درستی استفاده شود، می‌تواند به بهتر شدن سیاست‌های اجتماعی کمک کند: «ابزارهایی مثل پایگاه‌های داده، تحلیل‌های پیشرفته و هوش مصنوعی، این امکان را می‌دهند که افراد نیازمند را دقیق‌تر شناسایی کنیم و به‌جای حدس زدن، تصمیم‌های دقیق‌تری بگیریم.»

او همچنین می‌گوید با استفاده از هوش مصنوعی می‌توان از قبل بررسی کرد که سیاست‌هایی مثل حذف یارانه یا کمک‌های نقدی، چه تأثیری بر دهک‌های مختلف مردم دارد.

این فعال حوزه فن‌آوری اطلاعات، هم‌زمان هشدار می‌دهد که این ظرفیت‌ها هنوز در ایران به‌خوبی فعال نشده‌اند: «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان توانسته داده‌های زیادی از نهادهای مختلف جمع‌آوری کند، اما بیشتر این داده‌ها ناقص هستند، به‌روز نمی‌شوند و گاهی با هم تداخل دارند. علاوه بر آن، تحلیل‌هایی که روی این داده‌ها انجام می‌شود خیلی ابتدایی هستند و نیاز به پیشرفت زیادی دارند.»

 

مشکل اصلی: نهادهایی که با هم همکاری نمی‌کنند

به گفته مجیدپور یکی از موانع اصلی این است که هر سازمان دولتی اطلاعات خودش را مثل یک دارایی شخصی می‌بیند و علاقه‌ای به اشتراک‌گذاری آن ندارد: «خیلی از سازمان‌ها داده‌هایشان را منبع قدرت می‌دانند و حاضر نیستند با دیگران به اشتراک بگذارند. همچنین استاندارد مشخصی برای فرمت و تعریف داده‌ها وجود ندارد و چارچوب قانونی مشخصی هم برای دسترسی به این اطلاعات تدوین نشده. این باعث شده همکاری بین نهادها سخت شود و حتی امنیت داده‌ها هم به خطر بیافتد.» او به نبود نیروی متخصص در این زمینه هم اشاره می‌کند و معتقد است که یکی دیگر از مشکلات این است که افراد آموزش‌دیده برای تحلیل و مدیریت داده‌ها در ساختار دولت کم هستند.

در مورد قانون «مدیریت داده‌ها و اطلاعات ملی» که به‌اختصار «مدام» نامیده می‌شود، مجیدپور نظر محتاطانه‌ای دارد:« اگر این قانون درست اجرا شود، می‌تواند به بهتر شدن وضعیت کمک کند، اما تجربه گذشته نشان داده که خیلی از قوانین خوب، یا اجرایی نمی‌شوند، یا ضمانت اجرایی ندارند. اجرای این قانون نیاز به اراده سیاسی، سیستم الزام‌آور و فرهنگ داده‌محور در بین مدیران کشور دارد.»

او معتقد است استفاده از داده‌ها در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی در حال حاضر «در حد متوسط رو به پایین» است. با وجود اینکه پایگاه‌هایی ساخته شده، اما از آن‌ها به شکل ابتدایی استفاده می‌شود و بسیاری از تصمیمات بیشتر بر اساس فشارهای بیرونی و سیاسی گرفته می‌شوند تا بر پایه داده‌های دقیق.

از نظر مجیدپور، اولین کاری که باید انجام شود این است که سازوکاری ایجاد شود تا نهادها مجبور شوند اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند.

این فعال حوزه فن‌آوری اطلاعات همچنین تأکید می‌کند که داده‌های موجود باید پاک‌سازی و استاندارد شوند و یک مرکز قدرتمند برای تحلیل داده‌ها ایجاد شود. به گفته او، «داده خوب، تصمیم خوب می‌سازد»؛ جمله‌ای که باید در بین مدیران کشور جا بیفتد.

 

وقتی مردم هم بخشی از راه‌حل‌اند

در سال‌های اخیر، هرچند استفاده از فناوری اطلاعات برای فقرزدایی در ایران آغاز شده و زیرساخت‌هایی مانند «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان» شکل گرفته‌اند، اما بیشتر این اقدامات با رویکردی از بالا به پایین دنبال شده‌اند. به این معنا که نهادهای دولتی با تجمیع داده‌های ثبتی و تحلیل‌های متمرکز، تلاش می‌کنند گروه‌های هدف را شناسایی کرده و منابع حمایتی را میان آنان توزیع کنند. این رویکرد، اگرچه برای هدف‌گذاری دقیق‌تر و سیاست‌گذاری کلان ضروری است، اما در تجربه برخی کشورها، نگاه مکملی نیز در پیش گرفته شده که بهره‌گیری از فناوری اطلاعات را برای فقرزدایی از پایین به بالا ممکن کرده است.

در چنین الگوهایی، نقش افراد و جوامع محلی تنها به سطح دریافت‌کنندگان خدمات محدود نمی‌شود بلکه آنان به‌عنوان بازیگران فعال در فرایند تصمیم‌سازی و بهره‌گیری از فناوری شناخته می‌شوند. مثلاً در کامبوج، در منطقه سیام ریپ-آنگکور، پروژه‌ای اجرا شد که در آن به کسب‌وکارهای کوچک گردشگری کمک شد تا با استفاده از یک پلتفرم آنلاین، خدمات خود را مستقیم به گردشگران معرفی کنند. این اقدام باعث شد درآمد این کسب‌وکارها بیشتر شود، وابستگی آن‌ها به واسطه‌ها کمتر شود و توانشان در بازار افزایش یابد.

در هند هم، کالج « Barefoot(پابرهنه)» به زنان روستایی آموزش‌های فنی داد تا به مهندسان محلی تبدیل شوند. آن‌ها پس از آموزش، به روستاهایشان برگشتند و سیستم‌های خورشیدی نصب کردند یا تعمیرات انجام دادند. این مدل، با استفاده از دانش بومی و آموزش همتایان، مثالی موفق از فقرزدایی با مشارکت مردم و از طریق فناوری است.

 

فن‌آوری اطلاعات و کاهش فقر

با این توضیحات حالا سئوال این است که چگونه می‌توان با فن‌آوری اطلاعات دامنه فقر را کاهش داد و عدالت اجتماعی را به‌گونه‌ای پایدار برقرار کرد؟ پاسخ کوتاه این است: بستگی دارد. فناوری اطلاعات بالقوه می‌تواند نقش مهمی در کاهش فقر ایفا کند، اما تنها زمانی که بخشی از یک سیاست‌گذاری انسانی، هدفمند و شفاف باشد.

اگر داده‌ها به ابزار شناسایی نیاز واقعی، تسهیل دسترسی به خدمات و کاهش تبعیض‌های نهادی بدل شوند، می‌توان امیدوار بود که فناوری در خدمت عدالت اجتماعی قرار گیرد. اما اگر این داده‌ها صرفاً به‌عنوان ابزار پایش یا کنترل استفاده شوند، خطر آن وجود دارد که فقر را پنهان‌تر و طردشدگان را خاموش‌تر کند. در نهایت، این خودِ سیاست‌گذار و طراح سیستم است که تعیین می‌کند فناوری در کدام مسیر حرکت کند: به سوی گشودن فضا برای حمایت، یا به سوی انسداد بیشتر.

تجربه ایران در ساخت پایگاه‌های داده گام خوبی بوده، اما هنوز راه زیادی باقی مانده تا به یک سیاست‌گذاری دقیق و عادلانه برسیم. ترکیب روش‌های از بالا به پایین با مشارکت مردم می‌تواند سیاست‌هایی بسازد که هم مؤثر باشند، هم به مردم قدرت بدهند. آنچه از همه مهم‌تر است، این است که مدیران و تصمیم‌گیران به نقش داده‌ها باور داشته باشند و اراده سیاسی برای استفاده از آن‌ها در خدمت مردم وجود داشته باشد.

 

بازگشت به فهرست