مطالبهگری شهری در پارادایم انسانمحور؛ از نظریه تا بنبستهای ساختاری
به مناسبت روز جهانی شهرسازی، اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی معماری مرمت و شهرسازی ایران و انجمن علمی دانشجویی برنامهریزی شهری و توسعه منطقهای دانشگاه علامه طباطبایی نشستی را در چند محور تخصصی برگزار کردند.
شهرهای امروز بیش از پیش ساختار کالبدی گرفته و از انسان مغفول ماندهاند. مطالبهگری شهری در پارادایم انسانمحور رویکردی است که میتواند مفهوم انسان را به شهرهای امروز بازگرداند. 25 آبان ماه این موضوع در نشستی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، بررسی شد. محسن شبستر، پژوهشگر دکتری شهرسازی، دبیر فراکسیون برنامهریزی شهری اتحادیه و دبیر این نشست ضمن معرفی مهمانان حاضر، برنامه را آغاز کرد؛ در ادامه مهمانان این برنامه سخنانی را تحت عنوان مطالبهگری شهری در پارادایم شهرسازی انسانمحور؛ چه مطالبهای، در کدام عرصه و چگونه از موانع ساختاری و نهادی عبور کنیم» ارائه خواهند داد.
شهرسازی آمرانه؛ میراث یک قرن تصمیمگیری از بالا به پایین
دکتر غلامرضا لطیفی، استاد و مدیر گروه برنامهریزی شهری و توسعه منطقهای بهعنوان اولین سخنران در زمینه مفهوم مطالبهگری شهری در پارادایم شهرسازی انسانمحور میگوید: «در نظام شهرسازی بهطور عام در جهان، بهطور خاص در ایران و بهطور ویژه در تهران نظام ما ملهم از شرایط بیرونی است. این بار اول نیست که شهرسازی انسانمحور مطرح میشود. گذری به گذشته نشان میدهد در رویکرد پیش شهرسازان فرهنگگرا در قرن نوزدهم زمانی که شهرها صنعتزده و هجرانزدهاند کتابهایی نوشته میشود که به نوعی از زندگی شهری فاصله میگیرند مانند ژرمینال امیل زولا و بیگانه آلبر کامو. یا در ایران افرادی توسط چون هدایت که بوف کور را مینویسد و ساعدی دیده میشود.»
لطیفی ادامه میدهد: «رویکردی که در عرصه تفکرات مدرنیته مطرح میشود، شهرسازی خردگراست که بعدها در نظریات یانگل میبینیم. او کتابی مینویسد و ایده شهر انسانی را بیان میکند. در شهر انسانی تقدم برنامهها و مولفههای عمرانی در خدمت مردم است. اینکه چقدر توانستیم حقوق عامه مردم را رعایت کنیم.»
او این موضوع را در ایران از گذشته تا امروز بررسی میکند: «در ایران از زمان تدوین قانون بلدیه تحولات قانوندمندانه داشتیم اما در آنها به همهچیز پرداخته شده جز انسان. شهر فقط چند میدان و خیابان در نظر گرفته شده است. در این دوران چیزی از مولفههای انسانی، اجتماعی و فرهنگی دیده نمیشد. اخیرا عجم اوغلو و دو اقتصاددان انسانگرا کاری را انجام دادند که جایزه نوبل اقتصاد را گرفت. آنها در این کار بر متغیرهای اجتماعی و فرهنگی تاکید شدیدی دارند.
مدیر گروه برنامهریزی دانشگاه علامه طباطبایی میگوید: «به گفته شکسپیر شهر چیزی جز مردم نیست. نکته این است که چقدر به مردم توجه میکنیم. بعضی اوقات اقداماتی توسط بعضی عوامل خودسر انجام میشود که مردم را نسبت به شهرسازی بیزار میکند. برخورد نیروهای شهرداری با دستفروشان نمونه آن است.
لطیفی دلیل آن را نیز چنین بیان میکند: «ما حق نداریم در امور خصوصی شهروندان دخالت کنیم. اولین چیز مهم و قابل توجه در طرحهای شهری باید حقوق عامه باشد. اما طرحهای ما چه قبل و چه بعد از انقلاب از بالا به پایین هستند و مردم در آنها جایگاهی ندارند. اولویت بر خیابان، میدان و فضای شهری است. این در حالی است که در شهرسازی قبل از قاجار، در مکتب اصفهان و در قالب شهرسازی دوره صفوی به حقوق اجتماعی مردم در قالب فضاهای شهری توجه شده است.»
این استاد دانشگاه توضیح میدهد: «از زمانی که این مدرنیته کج و معوج وارد ایران شد و گرتهبرداریهای ناقص با دانش اندک انجام شد ما را در مسیر نادرست قرار داد. در این دوران شهرسازی را تکنیکال و محوریت را با برنامهریز و شهرساز دانستیم و خود را جدا از مردم و بالاتر از آنها دیدیم. یک طرح زمانی میتواند موفق باشد که از دل نیازهای مردم بیرون آمده باشد.»
به گفته لطیفی: «ماده 50 قانون اساسی تأکید دارد که اگر فعالیت شما به محیط زیست آسیب بزند شما مجرمید. طبق آمار سال گذشته ۵۹ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا از بین رفتهاند. این عدد به اندازه جمعیت یک شهر است. گویی اعداد در ایران معنای خود را از دست دادهاند. در این صدساله از ۱۳۰۴ نوعی شهرسازی آمرانه داشتیم که انفکاکی بین طرح ها و نیازهای شهروندان ایجاد کرده است.»
او ادامه میدهد: «از نظر قشربندی و نابرابری اجتماعی، هرچه جلوتر میرویم فاصله بین اغنیا و فقرا بیشتر میشود. در بحث شهرسازی انسانگرا، شهری شهر محسوب می شود که بتواند خردگرایی داشته باشد اما باید دانست شهر جایی برای زندگی روزمره است نه خردگرایی.»
این استاد دانشگاه، درباره امکان مطالبهگری مردم و موانع آن یادآور میشود: «زمانی بحثی به نام اکولوژی انسانی طرح شد که رابطه بین انسان و طبیعت را حفظ کند. یا بعدها بحث بشر اقتصادی به میان آمد. مگر بشر اقتصادی وجود دارد؟ جامعه یک تلورانس دارد و از همه افراد با تمام پیچیدگیها تشکیل شده است. ما باید به مطالبات مردم پاسخگو باشیم. من حقم است آب سالم، هوای سالم و ترافیک روان داشته باشم. اما به کجا باید بگویم؛ به چه شورا و انجیاویی.»
لطیفی درباره نحوه عملکرد ساختارهای موجود میگوید: «ما از سال ۷۷ شورای شهر داریم اما در این مدت چه کاری انجام داده است جز اینکه فقط بر سر شغل و امتیازات آن سمت جنگ است..»
او ادامه میدهد: «خیلی وقتها شعار شهرسازی انسانمحور میدهیم اما خیلی با آن فاصله داریم. تمام افراد اجتماع از کودکی تا پیری، نوعی مدخلیت حیات اجتماعی دارند و باید به آنها پاسخگو باشیم. ما الان در شهر سالمندان رها شده را میبینیم. آمارهای آسیبهای اجتماعی نوعی طردشدگی و گسیختگی اجتماعی را نشان میدهند. برای مطالبهگری، سازمانهای مردم نهاد باید واسطه بین مردم و مدیران شهری باشند. مثلا حادثه اهواز را که همین چند روز پیش رخ داد ببینید. شهردار استعفا داد و از شهر بیرون رفت، چراکه از طرف خانواده فرد از دست رفته تحت فشار قرار گرفته بود. مطالبه آنها خروج شهردار بود و میگفتند تا زمانی که او هست عزیز خود را به خاک نمیسپاریم.»
لطیفی از فریدمن نقل میکند: «ما بهعنوان برنامهریز و شهرساز نقش میانجی داریم.» او در مورد اینکه مطالبهگری باید در کدام عرصه صورت گیرد، معتقد است: «در عرصه اجتماعی، چون شهر یک عرصه اجتماعی است و حقوق اجتماعی در آن تحقق مییابد. همه ما نیاز به فضا، هوا، دوست و سکوت داریم. این جامعه انسانمحور است. نمیتوان انسان بود و فقط یک بعد را دید.»
این استاد دانشگاه عبور از موانع ساختاری را کار سختی میداند: «این موانع نهادینه شدهاند. یکی از آنها حوزههای اجتماعی مانند خانواده و آموزش است. اینها در بطن جامعه شکل گرفته و در درونمایه ما رسوخ کرده است. ایران نیازمند یک خانهتکانی و دمیدن خون تازهای در شهرسازی کشور است. شهرسازی ما امروز دچار روزمرگی است. ایده بلندمدت و برنامه ندارد.»
او راهکار را اینگونه تبیین میکند: «برای عبور از این شرایط نیاز است دانشجویان و خردورزان که به این خاک احساس تعلق دارند گام بردارند و جدیت به خرج دهند. این را به یاد داشته باشیم که مشکل را خود مردم میتوانند از طریق انجیاوها که نقش بسیار مهمی دارند حل کنند. این جمعها باید پاس داشته شوند.
لطیفی در نهایت میگوید: «برنامهای موفق است که از دل مردم برانگیزد و یک زمینه داشته باشد تا در لایههای اجتماعی نقشآفرین باشد. همه حق حیات اجتماعی دارند و من برنامهریز باید پاسخگو باشم. ختمکلام من محوریت انسان است و اینکه با مردم باشیم.»
جلسه به نیمه رسیده است، اما حضور کمتعداد دانشجویان و پژوهشگران مشهود است. این روزها نشستهای زیادی در دانشکدههای شهر برپا میشود. جلساتی که همواره سخنرانان وجود آنها را برای هماندیشی و رسیدن به راهکارهای تازه مهم میشمارند. این در حالی است که استقبال خوبی از سوی دانشجویان صورت نمیگیرد. بهنظر میرسد ضرورت دارد تا در یکی از همین نشستها به چرایی اقبال کم دانشجویان و پژوهشگران پرداخت؛ عناصری که اگر در این همنشینیها حضور فعال نداشته باشند، راهکارها به آگاهی و مطالبه مردم منجر نخواهد شد.
فقر زیرساختهای حملونقل عمومی و بحران وابستگی به خودرو
در ادامه این نشست مهندس مرضیه باریکانی، کنشگر حوزه حملونقل شهری و سرپرست اسبق دفتر ارزیابیهای اقتصادی و مدیریت بهرهوری حملونقل وزارت راه و شهرسازی صحبت خود را در مورد اینکه باید چه اولویتهایی را در شهرهای امروز مطالبه کنیم، آغاز میکند: «امروز ما در شهرسازی وضعیت خوبی نداریم. دیگر فرصت آزمون و خطا نیست. مدام در مورد جایگاه فراموش شده انسان در شهر میگوییم غافل از اینکه برنامهریزی شهری در ابتدا بر وجود انسان برپا شده است. شهر با انسان معنا پیدا میکند.»
او ادامه میدهد: «در فرایند برنامهریزی حملونقل از زمان مظفرالدین شاه کالای لوکسی به نام اتومبیل وارد شد. در دوره پهلوی بهخاطر تجدد ریخت شهری تغییر میکند و جایگاه خیابانها از اجتماعی به کالبدی تغییر میکند تا اتومبیلها بتوانند راحت رفتوآمد کنند. بعد از انقلاب این انحطاط از مفهوم انسان در شهر شدت و سرعت پیدا کرد. هماکنون طبق آمار در سال ۲۱ هزار کشته در تصادفات رانندگی داریم. این پروژهمحوری و کالبدمحوری اشتباه بوده و تهران دیگر جایی برای نفس کشیدن ندارد. باید از تجربیات استفاده کنیم. همین حالا مدیران شهری مدام پروژه افتتاح میکنند و این امر خطرناکی است که آینده و اکوسیستم را ویران میکند.»
باریکانی در مورد اینکه باید چه اولویتی را دنبال کرد توضیح میدهد: «علاج را در خود مردم و شهروندان میدانم. باید توجه را از شهر کالبدمحور به سمت انسان ببریم.»
این کنشگر، رویکرد مردم را همسو با وضعیت موجود برمیشمارد: «همین حالا اگر در اتوبان همت از مردم بپرسیم چکار کنیم ترافیک حل شود، میگویند اینجا را عریض و دوطبقه کنند. این مطالبه است. چون از اول شهرسازی را فقط در ساختن دیده و نگرشش این است. دانشجوی ما فقط پروانه نظام مهندسی میخواهد. او نمیداند که شهرسازی امروز نجات بخش است.»
او نقبی هم به مسائل روز جامعه میزند: «امروز زنان برای موتورسواری مطالبه دارند و حقشان هم هست اما چرا هیچوقت حق خودشان را در دوچرخه ندیدند. اگر بگوییم زیرساخت وجود ندارد، درست نیست چون موتورسیکلت توانسته وارد میدان شود. موتور یک مد حملونقلی است که برنامه و روشی برای مدیریت آن نداریم. برای بعضی اینطور است که اقتصاد خانواده به آن وابسته است. برای بعضی هم برای سرعت بیشتر است. این از ناکارآمدی حملونقل عمومی ناشی شده است. چرا نباید مطالبهگری را به سمت دوچرخه و اسکوتر و پیادهروی ببریم. این برای مردم دور از ذهن است و نمیتوانند مطالبه کند.»
باریکانی ریشه مشکلات و راهحلها را چنین تبیین میکند: «شهرسازی با نگاه از بالا به پایین و مدیر شهری با افتتاحهای متععد مشکل را بیشتر کرده است. ما باید بتوانیم از طریق دانشجویان و کنشگران آگاهسازی انجام دهیم. براساس سیاهه انتشار سال 96 میزان تولید و سهم منابع آلاینده از انتشار آلودگی هوای شهر تهران منابع متحرک (خودرو، موتورو...) در آلایندههای گازی 82 درصد و در ذرات معلق 60 درصد است. در این شرایط مدیریت شهری با افتخار در رسانه ملی از ساختن چندین بزرگراه میگوید.»
به باور او هرچقدر عرضه بیشتر باشد و معابر بیشتری ساخته شود، تقاضا بیشتر میشود و فرش قرمز برای ورود خودروها پهن میشود. مگر چقدر میتوانیم بسازیم منابع محدود است. اگر مردم دانا باشند این را میفهمند که توسعه کالبدی برای من خوب نیست.
باریکانی درباره طرحهایی همچون نهضت ملی مسکن میگوید: «این طرح هم موفق نیست، چراکه از نظر حملونقل دروازههای شهر تهران قفل است. باید بدانیم با الحاق اراضی به شهر برای تامین مسکن مسئله هویتدار شدن آن شهر حل نمیشود و به شهر مرکز وابسته است. توسعه کالبدی بیشتر تصادفات بیشتر، گسست اجتماعی بیشتر را در پی دارد. ما باید جلوی این دومینو را بگیریم. تا چند سال پیش نبود آب و برق برای ما خندهدار بود. باید مطالبهگری را احیا کنیم باید اینها را بدون محافظه کاری دنبال کرد. سازمانهای مردمنهاد اهمیت زیادی در این میان دارند؛ آگاه کردن مردم نسبت به اینکه حل مسائل تو و جابجایی تو مهم است.»
مطالبهگری دوطرفه است؛ دولت و مردم یکبدنهاند
در بخش بعدی این نشست دکتر رحمان فراهانی، کنشگر حوزه عدالت و محیط زیست و مدیرکل اسبق ارتباطات و نظارت مردمی سازمان تأمین اجتماعی سخنان خود را ارائه داد. او بیشتر تمرکز خود را بر حیطه اجرایی انسانمحوری گذاشت. فراهانی درباره مسئله مطالبهگری در پارادایم شهری انسانمحور میگوید: «یکی از موضوعات در حوزه مطالبهگری دوطرفه بودن آن است. من یک مطالبه از حاکمیت دارم، او هم از من دارد پس هردو باهم این ساختار را تشکیل میدهیم. از دید من هردو یکیاند. اگر امروز اشکال یا مزیتی هست هردو طرف باعث آن بودهاند، چراکه بدنه حاکمیت از مردم تشکیل شده است. فقط باید بررسی کرد کسانی که وارد حاکمیت شدهاند، از طیف خیر هستند یا شر.»
فراهانی ادامه میدهد: «یکی از موضوعاتی که در تجربه کاری خود داشتهام ارتباط مستقیمی با مطالبهگری دارد. این طرح راهاندازی سامانه ۱۴۲۰ در تأمین اجتماعی بود. وقتی این کار را تحویل گرفتم کل تماس ها و مطالبات مردم ۲۰۰ هزار مورد بود اما وقتی کار را تحویل دادیم به ۹ میلیون مورد رسیده بود. با این سامانه مطالبات غیرحضوری انجام میشد و نیاز نبود مردم به شعبه بروند. ابتدا برای مردم باورپذیر نبود اما امروز جاافتاده است. یا مورد دیگر که ارسال پیامک بیمه بود را انجام دادیم. با این کار جلوی ضررهای زیادی گرفته شد.»
او مطالبهگری را با مسئول بودن افراد تنگاتنگ دانست: وقتی مسئولیت میپذیریم میتوانیم با وجود همه مشکلات کارهای خوبی انجام دهیم.
این کنشگر حوزه عدالت توضیح میدهد: «اگر بخواهیم شهری را ایجاد کنیم و من شهروند بخواهم مطالبهای داشته باشم، حاکمیت باید قوانین را درست کند. انسانهایی سرکار بیایند که درد مردم را بفهمند. این کار هم یک روزه انجام نمیشود. باید از نزدیک دید چه مشکلاتی وجود دارد که باعث شده مردم آسیب ببینند. در این صورت میتوان مشکلات را حل کرد.»
به گفته او: «در حوزه شهرسازی یکسری ساختارهای حاکمیتی وجود دارد. امروز مردم آگاه شدهاند و فشار اجتماعی بهعنوان مطالبه سبب میشود به شخص در حاکمیت فشار بیاید تا تغییراتی در روشهای سیاستی خود ایجاد کند. این از آگاهی ناشی میشود.»
اهمیت این آگاهی از نظر فراهانی بسیار زیاد است: «گاهی مردم به حقوق خود اهمیت نمیدهند و پیگیر مطالبات خود نیستند. این پیشفرض که همه دزد و فاسدند در ذهنیت مردم وجود دارد. این را میتوان با کار درست و وظیفهشناسانه تغییر داد.»