JAI NewsRoom مدیریت

فاصله‌ای که پر نشده؛ نگاهی انتقادی به رابطه علوم اجتماعی و مهاجران

16 آذر 1404 | 09:09 •رفاه
فاصله‌ای که پر نشده؛ نگاهی انتقادی به رابطه علوم اجتماعی و مهاجران

نشست «مواجهه علوم اجتماعی ایران با مسئله بیگانه‌ستیزی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، فرصتی بود برای بازخوانی نقادانه نگاه آکادمیک ایران به مهاجران. دعوتی برای بازنگری جدی که پژوهشگران در آن گفتند: از فاصله‌گذاری با مهاجران عبور کنیم، فضا را برای صدای کنشگران افغانستانی باز کنیم و ساختارهایی بسازیم که خود آنان نیز در قانون‌گذاری و تولید دانش سهم داشته باشند.

نشست «مواجهه علوم اجتماعی ایران با مسئله بیگانه‌ستیزی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد تا موضوع خودانتقادی علوم اجتماعی را به میدان مطالعات اجتماعی درباره مهاجران بیاورد. در این نشست قمر تکاوران، پژوهشگر و فعال اجتماعی، شیما وزوایی فعال اجتماعی و روزنامه‌نگار، عتیق اروند پژوهشگر تاریخ، مریم ایثاری، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی و آرش نصر اصفهانی، پژوهشگر اجتماعی بحث خود را مطرح کردند. 

قمر تکاوران دبیر نشست در طرح مسئله اشاره می‌کند که در فضای کلی علوم اجتماعی مهاجران مسئله نبوده‌اند و بخشی از این ماجرا به این خاطر است که نگاه ما در ایران همیشه به غرب بوده است. آن‌طور که مسائل سیاسی را در غرب پیگیری می‌کنیم نسبت به شرق یا خاورمیانه و آسیا دغدغه نداریم: «اگر درباره دلیلش دقیق‌تر شویم متوجه می‌شویم که ایرانی‌ها خودشان را انگار خاورمیانه‌ای هم نمی‌دانند و توهم سفید بودن باعث شده نسبت به خاورمیانه و آسیا یا کشورهای همسایه بی‌تفاوت باشیم. اهالی علوم اجتماعی نگاهشان به جهان سفید و اتفاقاتی است که در آن‌جا می‌افتد.»

او بدون اینکه نام ببرد مثالی از یکی از اساتید علوم اجتماعی می‌زند که گفته بود مردم افغانستان طالبان‌آفرین‌اند و می‌گوید همین توضیح‌دهنده این است که چقدر ما نخواسته‌ایم درباره سیاست کشورهای اطرافمان بدانیم. او تاکید می‌کند که در ایران هم فقط مرکز دیده می‌شود و حاشیه‌های ایران کنار می‌روند: «آدم‌های درحاشیه را نمی‌خواهیم ببینیم.» تکاوران که در دانشکده علوم اجتماعی درس خوانده می‌گوید هیچ‌وقت به خاطر نمی‌آورد که در کلاس‌ها بحثی درباره مهاجران افغانستانی یا گروه‌های درحاشیه شده باشد و انگار دوربین جای دیگری را می‌نگرد و اشتباه علوم اجتماعی همین است: «دغدغه ما همین موضوع بود و برای همین این پنل را پیشنهاد دادیم.»

او سپس میکروفون را به شیما وزوایی سپرد که بحث خود را با عنوان «ایستادن در دور، حرف زدن از نزدیک» شروع می‌کند و آن را تقدیم می‌کند به کنشگران افغانستانی که بسیار هزینه می‌دهند.


 از «مسئله دیدن» فاصله بگیریم

شیما وزوایی برخورد جامعه دانشگاهی با جامعه افغانستانی ایرانی را در سه دوران بررسی می‌کند، مرحله غفلت و ندیدن، دوری گرفتن عامدانه آکادمیا از آن‌ها و آن‌ها را مسئله اجتماعی دیدن و در نهایت دوره افغانستانی‌ستیزی جدید که آن را انحراف و ضد جنبش می‌داند. وزوایی که بازنمایی مسئله مهاجرت را از سال ۱۳۹۳ بررسی کرده می‌گوید تا این زمان بازنمایی خیلی کم است و جامعه تقریبا هیچ واکنشی ندارد. از این زمان مهاجرت یکی از موضوعات مهم جامعه‌شناسی می‌شود.

درباره حرف زدن از مهاجرت در سیاستگذاری رسمی به ادبیاتی اشاره می‌کند که می‌خواهد ایران را جدا از جریان جهانی نشان ‌دهد: «این دیدگاه می‌گوید اروپا دارد با مهاجران بد رفتار می‌کند درحالیکه آن‌ها در ایران مهمان هستند. یا همیشه همسو با جهانیم و می‌خواهیم تبعیض را توجیه کنیم یا کاملا مخالف آن عمل می‌کنیم که بگویم فاصله داریم. این در گفتار دانشگاهی تاثیر گذاشته ولی هیچ شکلی از شنیدن و پیوند و کنش مشترک شکل نمی‌گیرد و بازنمایی خود فعالان افغانستانی هم پایین است. این جا شکلی از ستم و مقاومت است. اتفاقی در میدان می‌افتد و براساس آن مقاومتی شکل می‌گیرد.»

سپس نهادهای حوزه مهاجرت پا گرفتند و فعالان افغانستانی صدادار شدند و پژوهش‌های مهمی هم چاپ می‌شوند: «در این دوران  در جامعه دانشگاهی بیشتر ادغام اجتماعی مهم است و کمتر به سمت شمول اجتماعی حرکت می‌کند. انگار آگاهی ایجاد شده که می‌خواهد آن را بررسی کند اما همه چیز بیرونی و از فاصله دور است. در این دوران دو تا اتفاق مهم می‌افتد. یکی قدرت‌گیری طالبان و دوم جنبش ۱۴۰۱ که هر دو تغییرهای مهمی در میدان هستند که می‌توانستند اتصال‌دهنده‌های واقعی کنشگران باشند. اما در پژوهش‌های دانشگاهی کمتر دیده می‌شود. جامعه دانشگاهی که خودش هم مرتب طرد شده، مسئولیتی در قبال دیگرانی که طرد می‌شوند به عهده نمی‌گیرد و این کار را کار خود ندیده است.»

در دوران جدیدتر ادبیات مهاجرت به سرعت تغییر می‌کند و او اسمش را هژمونی ساختن علیه مهاجران می‌گذارد و اشاره می‌کند که اصلی‌ترین کاربرد نژادگرایی حواس پرت کردن و انحراف ایجاد کردن است: «عامدانه علیه دیگری بزرگ برساخته‌ای هژمونی می‌سازد و بار شکست‌هایش را بر دوش آن می‌گذارد.» البته او تاکید می‌کند که جامعه دانشگاهی دوست دارد به این موضوع واکنش نشان دهد و برای همین چنین پنل‌هایی برگزار می‌شود درحالیکه ۱۰ سال پیش اینطور نبود:  «به ویژه آکادمی‌های موازی که دوست دارند فعال باشند. یک دید انتقادی نسبت به خود شکل گرفته و ادبیاتی که می‌خواهد توضیح دهد استفاده از نژادپرستی چطور محلی می‌شود و چطور دولت‌ها از مهاجران برای قدرت سیاسی و سرکوبگر خودشان ابزار می‌سازند.»

وزوایی سپس می‌پرسد چطور در این وضعیت امنیتی می‌توان کنش انجام داد و سیاست خانه به خانه را پیشنهاد می‌کند و می‌گوید باید از «مسئله دیدن» فاصله بگیریم: «هیچ کسی نیاز ندارد که ما مسائلش را بررسی کنیم. وظیفه داریم فضا را باز کنیم برای اینکه نیروهای محرک اجتماعی که مهاجران باشند اینجا فعالیت کنند و ادبیات تولید کنند. چون آن‌ها دیدهای جدیدی دارند که می‌تواند در این بن بست راهگشا باشد.»

به گفته این فعال اجتماعی جامعه دانشگاهی باید به خودش نگاه کند و باید ببیند چطور می‌تواند امنیتی کردن را از بین ببرد و فضایی ایجاد کند که به آن دید انسان‌شناسی کلاسیک نگاه انتقادی داشته باشد و پیدا کند که کجاها چه چیزی باید تغییر کند و چه ادبیاتی تولید شود و چطور عمومی شود: «یک بحث مهم این است که فضای رسمی و غیررسمی شکسته شود و تمام تلاشمان را برای ساختن مسیری برای این بگذاریم که از نوعی از کنش پژوهشی شکل می‌گیرد و باید ادبیات محلی مهاجرت را غنی‌تر کرد و باید با دیگری اتصال برقرار کنیم و ایجاد علاقه کنیم.»  


 نقد اصل این‌همانی ایرانی، افغانستانی

در بخش بعدی عتیق اروند که به صورت مجازی در این نشست شرکت داشت، گفت روی سخنش با کسانی نیست که از ملت‌های همسایه ایران متنفرند بلکه با فعالانی است که تلاش می‌کنند با غیرستیزی در ساختارهای ایران مبارزه کنند. کسانی که معمولا در گفت‌وگوهای رسمی حقوق بشری بر اصل این‌همانی از قِبل اشتراکات فرهنگی تاریخی از مهاجران دفاع می‌کنند. اما اروند می‌گوید خود این اصل «سست‌بنیان» است: «چون یک نزاع بزرگ بر این فرضیات فرهنگی تاریخی وجود دارد. نزاغ اول خاطره تاریخی است. در این نگاه با حسن نیت گفته می‌شود که ما قبلا یک ملت بودیم. مسئله این است که کدام ملت تحت چه نامی در چه دوره‌ای؟ آیا بر این فرض است که ایران مرکز و افغانستان حاشیه آن حساب می‌شده یا برعکس؟»

دومی دستاوردهای فرهنگی است که  در دوره‌های طولانی دعوای بی‌پایانی را بر سر فیگورهای ادبی و فلسفی و قهرمان‌های ملی شکل داده است. سوم وضع تمدنی است و کسانی که در لابه‌لای صحبت‌هایشان چنین به نظر می‌رسد که افغانستانی را به مثابه غیری می‌دانند که عقب مانده است: «مثلا می‌گویند لهجه دری بسیار شیرین است چرا که قدیمی‌تر است و درنتیجه عقب‌مانده‌تر از فارسی مدرن به نظر می‌رسد. چهارم می‌گویند ما به لحاظ فرهنگی نزدیکیم و در درون آن این است که ایران واسطه فرهنگ مدرن است و فرهنگ مدرن به واسطه ایران سرریز می‌شود به افغانستان. بعضی از این نزاع‌ها شاید درست و بعضی اشتباه باشند اما این نزاع‌های بی پایان نشان می‌دهد که اصل اشتراکات فرهنگی تاریخی به جایی نمی‌رسد و از بنیان بی‌پایه است. آخرین دستاورد تاکید بر اشتراکات برای رفع تبعیض، شاید حکمی باشد که یکی از روشفکرهای ایرانی داد و گفت دست کم نباید برای آن دسته از افغانستانی‌های ایرانی‌تبار که به ما شبیه شده‌اند تبعیض روا داشت.»

این پژوهشگر تاریخ دربرابر اصل این همانی اشتراکات فرهنگی تاریخی از اصل این همانی مبتنی بر سیاست تفاوت دفاع می‌کند و می‌گوید اصل را بر این می‌گذاریم که افغانستانی‌ها فقط انسانند: «جامعه مناسب جامعه‌ای است که در آن مهم‌ترین وجه انسان یعنی خودآگاهی مورد احترام باشد. خودآگاهی مستقل از روابط اجتماعی نمی‌تواند وجود داشته باشد.» او پس از مطرح کردن پیشینه فلسفی این ایده می‌گوید: «خودآگاهی و آزادی از دل حیات اجتماعی می‌آید و اگر حیات اجتماعی ساختار و بستر را برای اینکه افراد کنش‌های آزاد داشته باشند فراهم نکند خودآگاهی و‌ آزادی فردی معنا ندارد. اصل به رسمیت شناختن ربطی به ملیت و قومیت و جنسیت ندارد، بلکه ناظر بر کنش فردی است.»

او در انتهای بحث گفت ساختار باید طوری باشد که افراد به محض اینکه دارای حقوق مدنی می‌شوند خویشتن را به مثابه قانونگذار هم دریابند و این نکته مهمی است: «نمی‌توانید ذیل یک قانون زندگی کنید و مولف آن قانون نباشید. دفاع از حقوق و مطالبات مهاجران در ایران همزمان مسیری را باز کند که خود مهاجران در قانون‌گذاری نقش داشته باشند در غیر این صورت به طور ساختاری گروه اقلیت باقی می‌مانند.»


انکار نژادپرستی؛ ابزاری برای پنهان‌ کردن قدرت و نابرابری

آرش نصر اصفهانی که ابتدا قرار بود حضوری در نشست شرکت کند اما از سوی حراست دانشگاه اجازه حضور پیدا نکرد و مجبور به شرکت مجازی در پنل شد، درباره بحث استثناگرایی ملی در ایران و مسئله نژادپرستی صحبت کرد. این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید این نگاه وجود دارد که ایران به لحاظ تاریخ و تمدن و فرهنگ موجودیت منحصربه فرد خاص برتری دارد و مسیر تاریخی که پیموده از بقیه جهان جداست و رسالت متفاوتی دارد: «این نگاه هم بیرون آکادمی و هم درون آکادمی قدرت گرفته است. صورت‌های نظری دارد که تئوری‌پردازی می شود مثل نظریه ایران شهری. ایران را یک امر ازلی می‌دانند که مرکز عالم است و حالا در نسخه‌های مبتذل تر حرف از نژاد آریایی و نبوغ ایرانی است.»

بخشی از این نوع توضیح دادن ایران و حرف زدن از «شکوه ایران» که فضای مجازی را هم پر کرده به لحاظ روانشناسی اجتماعی به گفته نصر اصفهانی به خاطر سرخوردگی از شرایط امروز است: «این شکل از گفتار استثناگرا امید می‌دهد به کسانی که ناامیدند.»

این پروژه استثناگرای ملی در ایران مدام مفاهیمی را که در علوم اجتماعی به کار می‌روند بی‌اعتبار می‌کند و می‌گوید نمی‌توانند وضعیت ایران را توضیح دهند که یکی از آن‌ها هم مفهوم نژادپرستی و بیگانه‌ستیزی و بیگانه‌هراسی است: «نژادپرستی را به صورت امری می‌داند که در غرب اتفاق افتاده و در اینجا وجود ندارد. درحالیکه در دنیا امروز از عبارت نژادپرستی‌ها حرف زده می‌شود چون به شکل متنوعی در زمینه‌های تاریخی اجتماعی مختلف ظهور می‌کند و اشکالش متنوع است و فقط در شمال جهانی نیست اتفاقا در جنوب جهانی وجود دارد و باید بپذیریم خود نژادپرستی شکل‌های مخلتف بروز پیدا می‌کند.»

این پژوهشگر اجتماعی توضیح می‌دهد که یک منطق مشترک بین همه این پدیده‌ها این است که برای گروه‌هایی مرزهایی را ترسیم می‌کنیم که طبیعی جلوه داده می‌شوند و برمبنایش سلسله مراتبی شکل می‌گیرد و مشروع جلوه داده می‌شوند، برای اینکه گروه‌ها دسترسی متفاوتی به حقوق و منابع داشته باشند: «هرجا چنین چیزی دیدیم می‌توانیم از نژادپرستی حرف بزنیم. کنار گذاشتن این مفاهیم پنهان کردن این روابط قدرت است و وقتی آکادمی ایران سعی می‌کند از این مفاهیم فاصله بگیرد، رویکردش خنثی نیست بلکه هدفش پنهان کردن روابط قدرت و سلطه است.»

نشست با پرسش و پاسخ به پایان رسید اما در کنار آن دعوتی بود برای آنکه جامعه دانشگاهی در نگاه خود به مهاجرت بازنگری کند. بحث‌هایی که باید ادامه پیدا کنند تا فرصت برای پژوهشگرانی که تلاش می‌کنند از نزدیک به موضوع نگاه کنند بیشتر شود و شاید فضا برای حضور و صدای خود مهاجران باز شود. 

بازگشت به فهرست